10 شخصیت مارول که به انتقام جویان خیانت کردند - مجله تانی بای

• 20 شخصیت برتر کمیک های مارول که هنوز به جهان سینمایی نیامده اند
• انتقام جویان جوان به جهانی سینمایی مارول می آیند؛ آنالیز 6 نشانه

این ایده داستانی پیروزیت های زیادی در پی داشت و هواداران کمیک بوک ها با اشتیاق زیاد ماجرای خیانت ها جنگ های داخلی بین ابرقهرمان های محبوبشان را دنبال می کردند، مارول هم که حسابی از این میزان توجه خشنود بود، شدت تنش و درگیری ها را افزایش داد و جذابیت داستان هایش را بیشتر و بیشتر کرد.

نیرومندترین قهرمانان زمین شاید برای هر چالشی آماده باشند، ولی نسبت به درگیری های درون خودشان مصون نیستند.

10. هنک پیم

مرد مورچه ای اولیه ی انتقام جویان مدت ها به خاطر صندلیی که به نسبت سایر ابرقهرمان ها داشت ناراضی بود و می خواست ابرقهرمان مطرح تر و مهم تری باشد. این تضاد درونی او در ابتدا خودش را به صورت خشم و عصبایت نشان می داد. استفاده افراطی او از ذره پیم و مسائل عدیده دیگر باعث شد تا هنک پیم بیشتر و بیشتر در تاریکی و خشم فرو برود. نفرت او روز به روز بیشتر می شد و کنترلی هم رویش نداشت. تا اینکه یک روز تصمیم گرفت عملی قهرمانانه بکند تا در چشم بقیه صندلی بالاتری پیدا کند، اما اقداماتش نتیجه عکس داد و نزدیک بود دشمنی را که تسلیم شده بود به قتل برساند.

هنک را به دادگاه نظامی کشاندند و هنک مستأصل و درمانده شد. او که امید داشت بتواند با گول زدن بقیه خودش را رستگار کند و اعتبارش را برگرداند، رُبات هایی را برنامه ریزی کرد تا به دادگاه حمله نمایند، رُبات هایی که فقط او راه متوقف کردنشان را می دانست. همسرش جَنِت که از ماجرا باخبر بود، التماسش می نماید که منصرف گردد، ولی هنک به شدت عصبی است و جوابش را با مشتی توی صورت او می دهد. کبودی زیر چشمان جنت لکه ننگی است که برای همواره در اعتبار و سابقه هنک می ماند.

در نهایت هنک حمله رُبات ها را شروع می نماید، ولی جنت همه را نجات می دهد و حمله خنثی می گردد. این فصل از زندگی هنک پیم همواره او را آزار می دهد و با یادآوریش از خودش متنفر می گردد. حتی با اینکه در آینده با اقداماتش خودش را احیا می نماید و اعتبارش را برمی گرداند. این روزهای سیاه و مملو از خشم و نفرت از یاد هیچ کس نخواهد رفت. چنین درگیری ها و تنش های نفس گیری کمتر این روزها در انتقام جویان دیده می گردد.

9. ویژن

اِروس تایتان بعد از اینکه هم تیمیش ویژن به طرز مشکوکی به کما می رود، سعی می نماید او را به ابرکامپیوتر تایتان ها متصل کند تا مگر هوشیاریش را برگرداند. اما این اتصال نتایج بدی به بار می آورد. خودآگاهی ویژن از کنترل خارج می گردد و توهمی خطرناک او را در می گیرد؛ اینکه تنها راه صلح جهانی اوست و باید شبکه های کامپیوتری کل زمین را تحت کنترل خودش در بیاورد تا با نظارت تمام نقاط جهان، انتقام جویان را مدیریت کند.

خوشبختانه هم تیمی های ویژن در نهایت پیروز می شوند او را از این شرایط خطرناک نجات دهند و سر عقل بیاورند. ویژن البته قصد و نیت شومی نداشت و به خیال خودش داشت به کل زمین خدمت می کرد. ولی پنتاگون که از اقدامات او ترسیده بود، رویکرد خصمانه ای پیش گرفت. گروهی مخفی که فراقانونی عمل می کرد، ویژن را قطعه قطعه و خاطراتش را پاک می نماید. اقدامی که باعث خشم و ناراحتی شدید واندا می گردد.

8. کوییک سیلور

برادر واندا بار دیگر باعث دردسر او و بقیه می گردد. پیترو شخصیتی خودشیفته و پارانوید است که به همسر و فرزندش بی محلی می نماید و بیشتر اوقات در کنارشان نیست. وقتی متوجه می گردد کریستال به او خیانت نموده، تصمیم می گیرد سر هم پیمانانش یعنی انتقام جویان تلافی کند و اتهام های واهی و عظیمی به آن ها می بندد. تهمت های کوییک سیلور انتقام جویان را مجبور می نماید تا از دست مأمورین فدرالی که ابرانسان هستند فرار نمایند.

خیانت کوییک سیلور تنها زمانی برملا می گردد که انتقام جویان فرار نموده اند. پیترو بعدها از واندا هم متنفر می گردد، چون با موجودی سنتزی مثل ویژن ازدواج نموده. رستگاری کوییک سیلور خیلی دیر سراغش می آید ولی وقتی واندا در آستانه فروپاشی و سقوط به بخش تاریک قدرت هایش است، تمام تلاشش را می نماید تا او را برگرداند. کوییک سیلور مدام بین شخصیت خوب و قهرمانی آزاردیده و بی ثبات در نوسان است.

7. دکتر دروید

دکتر دروید شخصیتی شبیه دکتر استرنج است که قدرت های جادویی و ماورایی دارد ولی آدمی مغرور و از خود راضی به حساب می آید. همین غرورش باعث می گردد راوونا بتواند از او سو استفاده کند. دکتر دروید مثل بقیه آدم های از خود متشکر، خوشش می آید که الکی ازش تعریف نمایند و تحسین های اغراق آمیز به او ببندند و همواره معتقد است خودش به تنهایی از پس کارهایی که احتیاج به همکاری تیمی دارد بر می آید. راوونا هم از همین ویژگی او استفاده و با چرب زبانی متقاعدش می نماید که به وسیله تله پاتی و قدرت های ذهنی، هم تیمی هایش را کنترل کند.

اقدام های پلید دروید علیه کاپیتان مارول (کاپیتان مارول اولیه که سیاه پوست بود) و رهبری اش در نهایت منجر به فلج شدن او می گردد و به این طریق دوران اولین ابرقهرمان زن سیاه پوست مارول به خاتمه می رسد. در نهایت دروید هم قربانی نقشه هایی می گردد که تحت تأثیر روونا اجرا نموده بود و انتقام جویان هم که از کارهایشان شرمسار و ناراحت هستند، گروهشان را از هم می پاشند.

این خط داستانی که خیلی خوب و جذاب نوشته شده اثر والتر سیمونسون و جان بوسیما بود و خاتمه بخش دوره ای از انتقام جویان به حساب می آید که در آن موقعیت های دراماتیک جذاب و درگیرنماینده وجود داشت.

6. اسکارلت ویچ

اسکارلت ویچ با مسائل عجیب و غریب زیادی سر و کار داشته و شاید هر کدام از ما هم جای او بودیم اینچنین دچار فروپاشی می شدیم.

در مقطعی، همسرش ویژن دچار فراموش می گردد. بچه های دوقلویش هر بار که کنارشان نیست غیبشان می زند و برادرش پیترو مدام او را شماتت می نماید. واندا در شرایط روحی روانی ناپایداری قرار می گیرد و وقتی می فهمد بچه هایش که به صورت جادویی خلق شده اند، بخش هایی از مفیستو هستند عنان از کف می دهد و تبدیل به یک نژادپرست تمام عیار می گردد که معتقد است جهش یافته ها نسبت به بشریت رجحان دارند.

آرتیست/نویسنده این کمیک جان بیرن بود و شخصیت اسکارلت ویچ را دچار انقلاب های اساسی کرد. تصمیمی جنجال برانگیز و جسورانه. آگاتا هارکنس خاطرات بچه ها را از ذهن واندا حذف می نماید، با این تصور که این کار او را درمان خواهد نمود. ولی در نهایت واندا همه چیز را به یاد می آورد و وقتی خشمش سرازیر می گردد، با قدرت تغییر واقعیتی که دارد موجب مرگ خیلی از انتقام جویان می گردد. اتفاقی که به طور موقت انتقام جویان را از هم می پاشد.

5. نیک فیوری

نیک فیوری به عنوان رییس سازمان شیلد بی شمار ابرقهرمان را زیر دستش دارد که هروقت بخواهد می تواند ازشان استفاده کند. او به همراه کوِیک طرح و توطئه ای می چیند تا نخست وزیر لاتوریا را ترور کند. اما اقدامات کوِیک منجر به کشته شدن بی شما مردم عادی و غیرنظامی می گردد. باقی قهرمان ها به شدت خمشگین می شوند و به فیوری که هم رزم دیرینه شان است می توپند که چرا مرتکب کشتار جمعی شده و آن ها را هم دست خودش نموده. اما فیوری که می خواهد همه چیز مخفیانه باقی بماند، خاطرات آن ها را دستکاری می نماید.

از سوی دیگر اقدامات فیوری علیه لاتوریا عواقب سنگینی در پی دارد. حکفرمای لاتوریا تا پای نابودی کامل آمریکا پیش می رود. لوک کیج به کما می رود و جسیکا جونز که حامله بود، نزدیک است کشته گردد. قهرمان ها که همه چیز را دوباره به یاد می آورند، می فهمند که چه خیانتی بهشان شده و به شدت ناامید و خشمگین می شوند، به ویژه ولوورین. ولی حالا فیوری دیگر فراری شده و انتقام جویان جدید مانده اند و بحران فساد.

4. ماریا هیل

ماریا هیل رییس جدید شیلد مصمم بود که حمایت این سازمان را از ابرقهرمان های مستقل قطع کند و به خاطر همین انتقام جویان را عذاب می داد. او کسی است که مستقیما در شکل گیری جنگ داخلی بین انتقام جویان دخیل بود. او که می خواست قانون ثبت ابرانسان ها قبل از تصویب اجرایی گردد، به کاپیتان آمریکا دستور داد تا ابرقهرمان هایی را که پیروی نمی کردند پیدا و بازداشت کند.

وقتی کاپیتان آمریکا نمی پذیرد تا برای واشنگتن و فرامینش خوش رقصی کند، مأمورین هیل به او حمله می نمایند ولی پیروز نمی شوند او را شکست دهند. هیل هم در واکنش، دستور کشتن او را می دهد. کاپیتان آمریکا از دیدها پنهان می گردد و برای رهبری نیروی مقاومت اقدام می نماید. هیل همچنین به گروه ابرقهرمان های آدمکش تحت مدیریت نورمن آزبورن دستور می دهد تا مرد عنکبوتی را که سرکش و خودسر شده دستگیر نمایند، که منجر به شکل گیری یکی از عظیمترین چالش های پیتر پارکر می گردد. ماریا هیل در این دوره از کمیک ها شخصیتی بی رحم بود که به هر قیمتی دستورات مقامات را اجرا می کرد.

3. تونی استارک

در پی کشتار جمعی فجیعی که به دست یک ضدقهرمان فرار صورت می گیرد، واشنگتن مرد آهنی را به عنوان مأمور درجه اولش در بخش پلیس های ابرانسان برمی گزیند تا جنگی ایدئولوژیک و شخصی علیه شورش های کاپیتان آمریکا راه بیندازد. جنگی که جامعه ابرقهرمان ها را به کل نابود می نماید. ولی خیلی از متحدان استارک وقتی او از سلاح مخفیش رونمایی می نماید، حسابی می ترسند. گویا استارک نسخه ای شبیه سازی شده و بی مغز از ثور ساخته که بیل فاستر را که از پیشکسوتان انتقام جویان و ابر دانشمند بوده، به قتل رسانده.

مدیر امنیت ملی یعنی آزبورن به زودی این ماشین کشتار را مال خود می نماید. استارک بعدها زندانی برای ابرانسان های خودسر می سازد که تحت تدابیر امنیتی شدید و با خشونت مدیریت می گردد. او حتی مرد عنکبوتی را از سایرین جدا می نماید و هویت واقعیش را هم به مردم می گوید. زندگی پیتر پن رسما جهنم می گردد.

2. ملکه ورانکه

این ام پراتور اسکرولی جسیکا درو / زن عنکبوتی را می رباید و خودش را به عنوان او جا می زند و انتقام جویان نمی توانند او را شناسایی نمایند، حتی ولوورین که معمولا با بو کشیدن مردم می توانست شیادین را پیدا کند. ورانکه با نفوذ در جامعه ابرقهرمان ها، حمله تمام عیاری را به زمین ترتیب داد و پیروان بی شمارش را به عنوان مأمور مخفی روی زمین آورد، به ویژه در قامت مأمورین شیلد.

وقتی انتقام جویان در بدترین و ضعیف ترین حالت خود بودند و درگیری بین خودشان موجب گسستگی و تفرقه شدید شده بود، به مأمورینش دستور داد تا وارد فاز عملیاتی شوند و نزدیک بود قدرت های عظیم زمین را سرنگون کند.

انتقام جویان درگیر نزاع های درونی بین خودشان بودند و حواسشان به اطراف نبود، برای همین نورمن آزبورن دست به کار شد و ورانکه را به قتل رساند و بلافاصله تبدیل به محبوب ترین قهرمان جهان شد. اتفاقی که نقطه شروع سلطه تاریکی بود، سالی تاریک و پرتنش در تاریخ کمیک ها که انتقام جویان در آن به حاشیه رانده شده بودند.

1. کاپیتان آمریکا

در حدود سال 2017 هواداران مارول با شوک عظیمی رو به رو شدند؛ اینکه کاپیتان آمریکا از همان ابتدا مأمور هایدرا بوده و بقیه قهرمان ها را حسابی فریب داده. بعد از کودتای هایدرا علیه دموکراسی آمریکایی، کاپیتان آمریکا شاهد اعدام رفیق و هم رزم دیرینه اش ریک جونز بود و مرگ و بدبختی سراسر زمین را فراگرفت و خیلی از آمریکایی ها هوادار فاشیسم شدند.

ولی در نهایت معین می گردد که این نسخه مرگبار و هولناک کاپیتان آمریکا، در واقع متعلق به تایم لاین دیگری است. تایم لاینی که رد اسکال طراحیش نموده. ولی تا مدتی هواداران مطمئن بودند که خیانتی عظیم اتفاق افتاده و انتقام جویان به خاتمه کار خودشان رسیده اند.

منبع: CBR