هدیه را نداده، پس گرفتند ، هنوز دستم در جیب پدرم است
به گزارش مجله تانی بای، خبرنگاران/خوزستان دارنده نشان طلای وزنه برداری دنیا و آسیا با گله مندی از بی توجهی ها و حمایت نشدن از سوی مسئولان خوزستانی، گفت: با موتور در این گرما به سالن تمرین می روم و با 26 سال سن هنوز دستم در جیب پدرم است اما علی رغم این که دیگر امیدی ندارم، فقط برای پدر و مادرم که برایم زجر می کشند، کوشش می کنم.
رضا دهدار در گفت و گو با خبرنگاران، با گله مندی از بی توجهی مسئولان نسبت به او، اظهارکرد: تقریبا دو سال پیش وقتی به طلای دوضرب و برنز مجموع دنیا دست پیدا کردم، در شورای شهر رامهرمز محل زندگی ام تصویب شد که یک قطعه زمین به عنوان پاداش به من داده گردد که البته گویا بعد از آن، فرماندار شهرستان این موضوع را رد می نماید. بعد از گذشت حدود دو سال از این موضوع، فرماندار جدید شهرستان چند روز پیش اهدای زمین را به من قبول کرد اما این بار شورای شهر و شهردار رامهرمز که خودشان قول قطعه زمین را داده بودند، این موضوع را رد کردند و می گویند قانونی نیست که شهردار به ورزشکار زمین بدهد. آن ها در واقع هدیه را نداده، پس گرفتند. به نظرم این نفرات فقط می خواستند من را اذیت نمایند.
در زمستان از سقف سالن تمرین یک قهرمان دنیا، باران می چکد!
وی در ادامه نیز با اشاره به شرایط بسیار نامناسب سالن تمرینی اش، مطرح کرد: از شرایط سالن محل تمرین چه بگویم؟ 15 سال به اداره ورزش و جوانان شهرستان رامهرمز رو انداختیم تا بالاخره یک دستگاه کولر به سالن داده شد. سقف سالنی که یک قهرمان دنیا در آن تمرین می نماید نیز شرایط بسیار بدی دارد و در زمستان که باران می بارد، قطرات باران روی سر ما می چکد. مسئولان شهرم فقط رو در رو به من قهرمان دنیا می گویند و این فقط برای لحظه ای است که وزنه می زنم و مدال کسب می کنم و بعد از آن دیگر این عناوین برای شان معنایی ندارد.
با موتور در این گرما به سالن تمرین می روم
این وزنه بردار خوزستانی گفت: من اکنون هیچ چیزی از خودم ندارم. باور کنید خیلی از نوجوانان که به باشگاه می می آمدند، وقتی شرایط من را دیدند، رفتند و دیگر برای تمرین نیامدند. آرزوی هر ورزشکاری حضور در المپیک است اما با چه امکاناتی قرار است، بروم و مدال کسب کنم. هنوز یک صفحه استاندارد در باشگاه من نیست، پس چطور می خواهم قهرمان المپیک شوم؟ واقعا هیچ کسی به فکر من نیست. من از مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان نیز انتظار بیشتری داشتم. او چهار بار یک کارشناس را به رامهرمز فرستاد تا سالن ما را کف پوش نمایند اما تا به امروز اتفاقی رقم نخورده است. من که دیگر امیدی ندارم و فقط برای پدر و مادرم که برای ام زجر می کشند، کوشش می کنم. من یک ماشین هم ندارم و با موتور در این گرما به سالن تمرین می روم. پدرم یک پراید دارد اما نمی گردد که هر روز خودروی او را بگیرم و به تمرین بروم. 26 سال سن دارم و هنوز دستم در جیب پدرم است.
به صورتی با من رفتار می گردد که گویا 150 قهرمان در استان داریم!
وی ادامه داد: تا این جای کار هیچ کسی به من یاری نکرده است و بعد از این هم هیچ کسی به من یاری نمی نماید و البته به یاری هیچ کسی هم احتیاج ندارم. به صورتی مسئولان با من رفتار می نمایند که گویا حدود 150 قهرمان در وزنه برداری استان داریم! در تمام وزنه برداری خوزستان فقط من طلای دنیا دارم اما آن وقت به من یاریی نمی گردد. در حالی که یاری به من و باشگاه ام در رامهرمز، انگیزه ای برای ورود سایر نوجوانان و جوانان به این رشته می گردد.
6 مسئول با یک شاخه گل به خانه مان آمدند!
دهدار اعلام کرد: برای یک پروتئین که دو هفته ای نیز مصرف می گردد باید 2 میلیون تومان پول بدهم اما بعد کسی از من حمایت نمی نماید. هیچ کدام از مسئولان شهری هم به من یاری اقتصادی نداشته اند. زمانی که با طلای آسیایی برگشتم، شش مسئول مطرح شهری به خانه ما آمدند اما می توانید باور کنید تنها با یک شاخه گل! باور کنید، من نه جوانی کردم و نه زندگی اما برای دل مردم که با حمایت های شان دلگرمم می نمایند، در حال وزنه زدن هستم. اما تا کی باید با این شرایط سخت کار کنم؟ من احتیاج به یاری اقتصادی و توجه دارم.
وی تاکید نمود: اگر اوضاع به همین صورت ادامه پیدا کرد، تصمیم جدیدی خواهم گرفت و نمی گذارم شرایط ام به همین صورت بماند.
فعلا نمی خواهم از تصمیمم حرفی بزنم
این وزنه بردار در پاسخ به این سوال که تصمیم جدید می تواند کنار گذاشتن این رشته باشد؟ گفت: فعلا نمی خواهم از این تصمیم حرفی بزنم. آب چه یک وجب از سر بگذرد، چه صد وجب.
وی با تاکید به عِرقش نسبت به ایران و شاد کردن دل مردم خوزستان و رامهرمز، مطرح کرد: به خدا قسم کشورهای خارجی به من درخواست وزنه زدن برای آن ها را داشتند اما نرفتم چون دوست دارم پرچم ایران را بالا ببرم و دل مردم خودمان را شاد کنم.
منبع: خبرگزاری ایسنا